بسم الله الرحمن الرحیم
شهید ابراهیم هادی(قسمت اول)
قبل از اذان صبح برگشت . پیکر شهید هم روی دوشش بود . خستگی در چهر اش موج می زد . برگه مرخصی را گرفت . بعد از نماز با پیکر شهید حرکت کردیم . خسته بود و خوشحال .
می گفت : یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم . فقط همین شهید جامانده بود . حالا بعد از آرامش منطقه ،خدا لطف کرد و توانستیم اورا بیاوریم .
- ۱ نظر
- ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۴۹