چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
سقوط اسرائیل - قسمت اول
«امروز همۀ دنیاى اسلام باید قضیۀ فلسطین را قضیۀ اصلى خود بداند، این کلید رمزآلودى است که درهاى فرج را به روى امت اسلامى مىگشاید.» مقام معظم رهبرى
یادداشت
با اشغال سرزمین فلسطین و سلطه یهود بر بیت المقدس در سال ١٩۴٨ و تشکیل دولت اسرائیل در این سرزمین، جهان اسلام بهویژه دنیاى عرب و على الخصوص منطقۀ خاورمیانه، دستخوش منازعات، تحولات و حوادث زنجیرهاى بوده است که طى قریب شصت سال گذشته گریبان منطقه را رها نکرده است و عمدۀ حوادث و رویدادهاى سیاسى، نظامى، امنیتى و حتى اقتصادى در این منطقه تحتتاثیر آن قرار داشته است.
سرزمین آباء و اجدادى فلسطینیان توسط مهاجمان یهود اشغال شد، میلیونها زن و مرد و پیر و جوان فلسطینى آوارۀ سرزمینهاى دیگر شده و طى این مدت، با مشقت و مرارت در اردوگاههاى موقت، با فقر و محرومیت دستوپنجه نرم مىکنند. هزاران تن از آنان به شهادت رسیده، به زندان افتاده و مورد شکنجه و آزار قرار گرفتهاند و بازماندگان آنها در زندان بزرگى به نام اسرائیل، براى فرار از گرسنگى و مرگ، در قبال انجام کارهاى سخت و طاقت فرسا، به حقوق ناچیز و زندگى ذلتبار تن دادهاند.
ساختارهاى سیاسى منطقه همواره تحتتاثیر موجودیتى به نام اسرائیل قرار داشته است و تحولات جهان عرب در دهههاى گذشته به شدت متأثر از آن بوده است و موضوع سیاسى در مصر، اردن، سوریه، لبنان و حتى عراق، دستکم در پنجاه سال گذشته، بر مدار مسئلۀ فلسطین و مناسبات با اسرائیل چرخیده است. رژیمهاى مستقل و معترض همواره منکوب و محدود شدهاند و حکومتهاى حامى اسرائیل مورد حمایت قرار گرفتهاند.
جنگهاى سخت و خونین در منطقه، توسط این رژیم یا با تحریک آن، به وقوع پیوسته و حرث و نسل را به نابودى کشانده است؛ کرانۀ غربى رود اردن، صحراى سیناى مصر و بلندىهاى جولان سوریه و جنوب کشور لبنان، طى چند مرحله جنگ، دستبهدست شده و هنوز همچون استخوانهاى لاى زخم! حل نشده باقىماندهاند. قریب دو دهه جنگ خانمانسوز داخلى در لبنان، آن کشور را دهها سال به عقبرانده و همچنان ساختار مستقل سیاسى در آن کشور شکل نگرفته است.
جنایتهاى بىشمار رژیم اسرائیل و ارتش خونریز آن، بىوقفه ادامه دارد و خون مظلومانۀ محمد الدرهها که هر صبح و شام سنگفرش کوچهها و خیابانهاى فلسطین را رنگین مىکند، افکار عمومى جهان را علیه اسرائیل برانگیخته و آن را تبدیل به نفرتانگیزترین رژیم روى زمین نموده است و. . .
باوجود همه اینها، غرب و بهویژه آمریکا و انگلستان، با هزینه کردن از همۀ اعتبار و حیثیت خویش و به رغم داعیهدارى آزادى و دموکراسى و حقوق بشر، همواره از این رژیم فاشیست حمایت کرده و در مقابل خواست جهان ایستادهاند.
سؤال این است: اسرائیل چیست که همۀ دنیا تا این مایه باید براى آن هزینه کند؟ گیریم در جنگ جهانى دوم در میان قریب پنجاه میلیون کشتۀ آن جنگ، جمعى از یهودیان نیز کشته شدهاند و گیریم دو-سه هزار سال قبل، یهودیان در سرزمین فلسطین زیستهاند (هرچند در صحت این هردو انگاره سخن بسیار است) آیا بشر امروز، مردم منطقه و ملت فلسطین چه میزان و تا به کى مىبایست تاوان آن را بپردازند؟ آیا شصت سال تجربۀ تلخ و شکستهاى پى درپى براى اثبات نادرستى یک تصمیم و ابطال یک نظریه کافى نیست؟ هر کس وضع دیروز و امروز فلسطین و اسرائیل را تصور کند، تصدیق خواهد کرد که رژیم جعلى اسرائیل قابل دوام نیست و فکر تشکیل یک کشور مصنوعى یهودى با ملیتهاى گوناگون در قلب خاورمیانه و جهان اسلام، از ابتدا اندیشهاى باطل و فکرى خام بوده است!
در برابر این سؤال دو نوع پاسخ وجود دارد: یکى پاسخ سنتى و رسمى که همواره گفته شده و تکرار مىشود و خلاصهاش آن است که غرب، پس از ظهور کمونیسم و توسعهطلبىهاى اتحاد جماهیر شوروى، براى تثبیت موقعیت و گسترش حوزه نفوذ خود در خاورمیانه و کنترل ملتها و دولتهاى مسلمان و دستاندازى بر ثروت و دارایى آنان، به بهانۀ دفاع از قوم یهود که گفته مىشود در جنگ جهانى دوم از سوى نازىها مورد ستم واقع شده بودند، با یک طرح استعمارى و با استفاده از غفلت مسلمانان و در اوج اختلاف و درگیرىهاى درون جامعه عرب، فلسطین را تصاحب نمود و آن را پایگاه ثابت خود در قلب جهان اسلام قرار داد و در طول این سالها نیز به رغم همه مخالفتها، غرب و بهویژه آمریکا نسبت به ادامۀ روند حمایت از اسرائیل و ایستادگى در برابر اعادۀ حقوق ملت فلسطین، تحتتأثیر لابى قدرتمند یهود، این پروژه را ادامه مىدهد.
این پاسخ که سادهترین پاسخى است که به آن سؤال اساسى داده مىشود، نمىتواند توجیهکننده رفتار غرب در مسئله فلسطین و اسرائیل باشد، زیرا به وضوح مىتوان دریافت که غرب سرمایهدارى، که تمامى اقدامات خود را بر محور محاسبه سودوزیان و هزینه و فایده تنظیم مىکند، در قبال هزینۀ حداکثرى مادى و معنوى که براى حفظ موجودیت اسرائیل تاکنون پرداخته است، به منافع حداقلى خود نیز نرسیده است؛ بهویژه آنکه مقبولیت و اعتبار خود را نزد ملتهاى مسلمان و عرب به کلى از دست داده و موج نفرت عمومى و خشم و خشونت را علیه خود بسیج نموده است و هیچ چشمانداز روشنى نیز از پیروزى و موفقیت در افق آینده آن رژیم و حل مسائل عدیدۀ آن وجود ندارد.
در کاوش براى درک علل و عوامل واقعى شکلگیرى دولت اسرائیل و حمایت بىدریغ غرب از این رژیم، تحلیل دیگرى وجود دارد که در صورت صحت مىتواند پرده از بسیارى از اسرار در جهان سیاست امروز، در خصوص رابطۀ خصمانه غرب با شرق بردارد. در پرتو این تحلیل نه فقط چرایى ایستادگى دیوانهوار غرب و آمریکا بر حمایت از اسرائیل و ادامه تجربه شکستخورده تشکیل دولت اسرائیلى در خاورمیانه روشن مىشود بلکه رمز دشمنى غرب و بهویژه آمریکا با انقلاب اسلامى ایران، توسعه حضور نظامى آمریکا در خاورمیانه و خلیجفارس در آستانه سال دو هزار میلادى، حادثۀ یازده سپتامبر و رخدادهاى پس از آن، جنگ علیه تروریسم، محور شرارت خواندن ایران، عراق و کره شمالى و متعاقب آن حمله به عراق، فشار بر روى کره شمالى، طراحى براى تحریم و محاصره همه جانبه ایران و. . . بسان حلقههاى بههم پیوستۀ یک سناریوى کامل عملیاتى، روشن مىشود. در این نوشتار که به اقتضاى حال باید کوتاه و موجز باشد، ناگزیرم به کلیات اکتفا کنم و تأمل بیشتر در آن را به خواننده محترم واگذارم.
مختصر آنکه: پس از جنگ جهانى دوم و تاکنون، آمریکا رهبرى بلامعارض غرب را در دست دارد؛ آن کشور به برکت موقعیت جغرافیایى خود و دورى از صحنۀ جنگ گستردهاى که اروپا را بهطور کامل و بخشهاى زیادى از شرق و غرب عالم را در آتش خود فروبرده بود، از آسیبهاى آن جنگ در امان ماند و با دخالت خود در حمله اتمى به ژاپن، راه پایان دادن به آن جنگ را هموار نمود و سپس با قبول مسئولیت بازسازى کشورهاى اروپایى آسیبدیده از جنگ، نقش برادر بزرگتر را ایفا کرد و در دوران جنگ سرد و تحتتأثیر سیاست"مهار شوروى" ١ و حمایت از اروپا در برابر تعرض اتحاد جماهیر شوروى، با تشکیل ناتو، پایگاههاى نظامى خود را در سراسر اروپا توسعه داد و بدین ترتیب غرب یکسره تحت سیطره سیاسى-نظامى آمریکا قرارگرفت و گزافه نیست اگر بگوییم دولتها و ملتهاى غربى طى بیش از نیمقرن گذشته در گروگان آمریکایىها قرار داشته و سیاستهاى حاکم بر آنها تحتتأثیر خواست و اراده سیاسى آمریکا رقم خورده است.
اشتباه آن است که تصور شود کشورهاى اروپایى، بهویژه در سیاست خارجى خود، مستقل بوده و صرفا براساس منافع، مصالح و ارزشهاى ملى خود تصمیم مىگیرند؛ دستکم از شصت سال قبل تاکنون، سیاست نهایى در غرب، نه در پایتختهاى این کشورها بلکه در واشنگتن رقمخورده است و این چیزى است که در رفتار سیاسى غرب و در اظهارات مقامات کشورهاى غربى به وضوح نمایان است؛ عباراتى نظیر آنچه در جریان همراهى انگلستان با آمریکا در جنگ عراق بر زبان نخست وزیر انگلیس جارى شد و او خود را" سگ دستآموز رئیس جمهور آمریکا"خواند، زبان حال تمامى دولتمردان کشورهاى غربى است!
حال ببینیم سیاست در آمریکا بر چه مدارى مىگردد و چه جریان و با چه رویکردى بر فرایند سیاست خارجى آن کشور اثر گذار است؟ درک درست این موضوع مىتواند از رفتار و سیاست خارجى آمریکا پرده بردارد و در نتیجه، چرایى بسیارى از مسائل از جمله سیاستهاى خاورمیانهاى غرب را روشن کند و از حمایتهاى بىدریغ آنها از رژیم صهیونیستى رمزگشایى نماید.
براساس تعریف سنتى از ساختار قدرت و نظام تصمیمگیرى در ایالات متحده آمریکا، گفته مىشود سیاست آمریکا و بهویژه رفتار خارجى آن، برآیند عملکرد چند نیرو به شرح زیر است:
١ . سرمایهداران، تجار و صاحبان شرکتها و موسسههاى بزرگ مالى و اقتصادى؛
٢ . جنگسالاران یعنى نظامیان و شرکاى اقتصادى آنان، همان که آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا در بحبوحه جنگ سرد، از آن تحت عنوان"مجتمعهاى صنعتى-نظامى"یادکرد؛
٣ . سیاستمداران و مقامات دولتى که معمولا طى دهههاى متوالى پستهاى سیاسى و مسئولیتهاى اجرایى آن کشور در اختیار دارند.
اما این تصویرى قدیمى و سنتى از ساختار قدرت و نظام تصمیمگیرى در آمریکاست که امثال"سىرایت میلز"اندیشمند شهیر آمریکایى، در دهه پنجاه و شصت ترسیم مىکنند ١ و برخى اصرار دارند که این ترکیب همچنان محفوظ مانده و سیاستها و تصمیمات در آن کشور برآیند عملکرد این سه جریان است اما باید گفت جریان جدیدى طى حداقل سه دهه گذشته وارد تعاملات سیاسى در آمریکا شده است که باتوجه به بستر فرهنگى و اجتماعى خاص جامعه آمریکایى، توانسته است به برکت فنآورى ارتباطى و اطلاعاتى که آمریکا در این عرصه پیشتاز است و باقدرت پول و نفوذ سیاسى، نه فقط افکار عمومى جامعه آمریکا بلکه ارکان قدرت را در اختیار گرفته و سکان کشتى سیاست را بهرغم حضور بازیگران دیگر، در قبضۀ اراده خود درآورد. این جریان جدید از اتحاد سه نیروى فعال در عرصۀ سیاست آمریکا: "صهیونیستهاى یهودى"، "نومحافظهکاران"و"صهیونیستهاى مسیحى"تشکیل یافته است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.