دهــــلاویــــــــه

دهلاویه
دهــــلاویــــــــه

بسم الله الرحمن الرحیم
آجرک الله یا صاحب الزمان
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
یا ابوفاضل مددی
عباسم و در پی خطر می گردم
اطراف خیم تا به سحر می گردم
صد بار اگر علقمه را فتح کنم
هر بار دوباره تشنه بر می گردم
این وبلاگ جهت خشنودی حضرت مهدی عج ایجاد شده و هر گونه کپی برداری از این وبلاگ باعث خشنودی ائمه عصمت و طهارت می گردد.

یا علی التماس دعا.
العبد الحقیر سید مجتبی علمدار.

بهترین دل نوشته ها
    • در دست راه اندازی
  • بایگانی

    بسم الله الرحمن الرحیم

    السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی

    ارشاد شیخ مفید - فصل سوم

    1- و از جمله خبرهایی که آن حضرت علیه السلام پیش از این جریان فرمود و دلالت دارد که آن پیش آمد را می دانسته خبری است که علی بن منذر (به سند خود) از عامر بن واثله حدیث کند که گفت: (هنگامی که) امیرالمومنین علیه السلام مردم را برای بیعت گرد آورد، عبدالرحمن بن ملجم مرادی لعنه الله (برای بیعت) نزد آن حضرت آمد، حضرت دوبار یا سه بار او را برگرداند (و حاضر به بیعت با او نشد) و پس از آن با او بیعت کرد و هنگام بیعت به او فرمود: چه چیزی جلوی بدبخت ترین این امت را گرفته؟ سوگند به آن که جانم دست اوست که تو این را از این خضاب می کنی - و دست مبارک بر محاسن و سر خود نهاد - و همین که ابن ملجم برگشت و از نزدش بیرون رفت حضرت به این اشعار (که احیحه بن جلاح در نصیحت پسرش گفته) تمثل جست (و ترجمه اش چنین است):
    کمرت را برای مرگ محکم ببند( و مهیای آن باش) زیرا مرگ به دیدار تو خواهد آمد.
    و آنگاه که بر تو وارد شد از مرگ جزع (و بی تابی) مکن.
    و همچنان که روزگار تو را به خنده آورده همان گونه نیز خواهد گریاند.
    2- و از آن جمله حسن بن محبوب ( به سند خود ) از اصبغ بن نباته حدیث کند که گفت: ابن ملجم (مرادی) در زمره ی دیگران که (با آن حضرت) بیعت کردند، آمد و با علی علیه السلام بیعت کرد، و بازگشت (که برود) امیرالمومنین علیه السلام برای بار دوم او را خواند و بیعت محکمی از او گرفت و تاکید فرمود که بیعت را نشکند، و او چنان کرد، و رفت (که برگردد) امیرالمومنین علیه السلام برای سومین بار او را خواست و به محکمی از او بیعت گرفت و تاکید کرد که بی وفایی نکند و بیعت را نشکند، (این بار ابن ملجم) گفت: ای امیر مومنان به خدا سوگند! ندیدم با کسی این گونه که با من رفتار می کنی رفتار کنی؟ امیرالمومنین علیه السلام (به یکی از اشعار عمر و بن معدیکرب تمثل جسته، که ترجه اش ذیلا از نظر شما می گذرد و) فرمود:
    من (زندگی یا) عطای به او را می خواهم ولی او اراده ی کشتن مرا دارد، عذر خود (یا عذر پذیر خود ) را نسبت به دست مرادی خود بیاور. ای ابن ملجم برو که به خدا سوگند گمان ندارم بدانچه گفتی وفا کنی؟
    3- و (از آن جمله) جعفر بن سلیمان ضبعی از معلی بن زیاد حدیث کند که گفت: عبدالرحمن بن ملجم مرادی لعنه الله نزد امیرالمومنین علیه السلام آمده از آن حضرت خواست که او را به مرکبی سوار کند (و مرکبی به او بدهد) و عرض کرد: ای امیرالمومنین علیه السلام! مرا به مرکبی سوار کن، حضرت به او نگاه کرد، سپس فرمود: تو عبدالرحمن پسر ملجم مرادی هستی؟ عرض کرد: آری سپس (برای دومین بار)  فرمود: تو عبدالرحمن پسر ملجم مرادی هستی عرض کرد: آری، حضرت به غزوان فرمود: ای غزوان او را بر مرکبی سرخ رنگ سوار کن، غزوانی اسبی سرخ رنگ آورد و ابن ملجم بر آن سوار شد و دهانه ی اسب را کشیده(رفت) همین که پشت کرد (که برود) امیرالمومنین علیه السلام (به همان شعری که در حدیث گذشته گذشت تمثل جسته) فرمود: من زندگی یا عطای به او را می خواهم و او اراده ی کشتن مرا دارد، عذر خود یا عذر پذیرت را نسبت به دوست مرادی خود بیاور.
    (راوی) گوید: و همین که آن جنایت از ابن ملجم سر زد، و علی علیه السلام را ضربت زد، او را که از مسجد بیرون رفته بود گرفتند و نزد امیرالمومنین علیه السلام آوردند، حضرت به او فرمود: به خدا من آن نیکی ها و محبتها را به تو می کردم با اینکه می دانستم تو کشنده ی من هستی، ولی من آن نیکیها را به تو کردم تا از خداوند در اتمام حجت بر تو کمک بگیرم ( و حجت را بر تو تمام کنم).

    نظرات (۱)

  • حنیف منتظرقائم
  • بسم الله
    اجرکم عند الله
    التماس دعا
    یا علی مددی
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی